سلام دختر خوشکلمامروز اولین روزی بود که مهد رو تجربه کردی.خیلی دوست داشتی و بهت کلی خوش گذشت.البته 3 روز پیش قصد داشتم ببرمت که تهران به علت آلودگی هوا تمام مهدکودک ها و مدارس ابتدایی تعطیل بودامروز صبح که از خواب بیدار شدم میخواستم سریع آماده بشیم و ببرمت مهد.من بیشتر از تو ذوق داشتم.من صبحونه نون تست خوردم با کره مربا ولی شما اصل هیچی نخوردی.من بعد از صبحانه لباسهات رو عوض کردم و خودم هم اماده شدمو با هم رفتیم مهد.من شما رو برای خانه اسباب بازی ثبت نام کردم چوم هنوز سنت برای مهد کودک کوچیک بود و مورد دیگه اینکه شما تا حالا ازمن دور نبودی و به من وابسته ای .اونجا با اسباب بازیها بازی کردی البته تنها بودی چوم بچه ها سر کلاس بودن.ادامه مطلب : وقتی اومدن بیرون برای بازی کلی خوشحال شدی و مامان هم شکار لحظه ها میکرد و تند تند عکس میگرفت.با مدیر اونجا صحبت کردم ببینم برای مهد ثبت نامت کنم یا نهاسم مدیر اونجا بهار هست که گفت اول بیاد خانه اسباب بازی محیط رو ببینه آشنا بشه بعد با صبر و حوصله کم کم ثبت نامت کنم برای مهد.با همه اسباب بازیهای اونجا بازی کردی .فقط از سرسره کمتر استفاده کردی چون ت hot page...
ادامه مطلبما را در سایت hot page دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : 0niniesara1 بازدید : 27 تاريخ : يکشنبه 1 اسفند 1395 ساعت: 13:33